- نون هاکردن
در معامله سود کردن
معنی نون هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
احساس سوزش نمودن
فرا رسیدن شب
ورم کردن، درد کردن، دچار تب شدن
رد کردن، عبور کردن
بانگ زدن، فریاد زدن
یکی از حالات شیر دادن مادر به فرزنددر این حالت مادران بدن
تنبیه کردن
نشا کردن
نشانه گرفتن، انتخاب نمودن، علامت گذاری کردن
فرزند نامشروع به دنیا آوردن، دم بر نیاوردن
روی هم انباشته کردن
پوست کندن درخت، پوست کندن بعضی میوه ها مثل: گردو
پیله کردن، سماجت کردن
انجام دادن
سوهان کردن، تیز کردن
ضماد کردن، مالیدن موضع درد با ضماد
چیزی را موردنظر قرار دادن، برگزیدن همسر
تمام کردن
آبستن کردن
بلند کردن
باور کردن، پذیرفتن
اخم کردن، چانه را به جلو دادن
پنهان کردن
گله ای را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن، محدوده ای مشخص
به دیوانگی کشاندن، فریب دادن، با نیرنگ جذب کردن
خسارت دیدن، سقط کردن بچه
به انجام رساندن، تمام کردن
جوانه زدن ناگهانی و فراوان گیاهان، پیوند دادن دو چیز
فراهم کردن، درست کردن
با چنگ و ناخن زخمی کردن
مأنوس ساختن گاو و تازه زا با گوساله ی نوزاد
روشن کردن
زخمی کردن، شکستن دست یا پا